Hesperian Health Guides
چالشها در برابر صحت روانی
در زمان تفکر در مورد صحت روانی، بخاطر داشته باشید:
- هیچ خط واضح میان واکنش نارمل به واقعات زندگی و مشکلات صحت روانی وجود ندارد.
- بیشتر مردم یکتعداد از علایم تشریح شده در این فصل را در زمانهای مختلف حیات خویش دارند، زیرا هرکس در طول حیات خویش در یک زمان یا زمان دیگری مواجه به مشکلات میشود.
- علایم مشکلات صحت روانی میتواند از یک جامعه و منطقه تا جامعه یا منطقه دیگر متفاوت باشد. سلوکی که برای یک نفر خارج از همان جامعه ممکن است عجیب باشد، میتواند بخشی از رسم و رواجها ویا ارزشهای نارمل یک منطقه باشد.


Contents
فشار روانی (استرس)
وقتی هر روز و به مدت طولانی مواجه به فشارهای زیاد روانی باشید، ممکن است احساس غرق شدن و شکست خوردگی را پیدا کرده و نتوانید با آنها مقابله نمایید. در صورتی که شما خود را ارزش ندهید و یا نیازهای خود را نادیده بگیرید، این مشکلات بیشتر وخامت کسب خواهند کرد.
تغییرات فزیکی و امراضی که از سبب فشارهای روانی بوجود میآیند
وقتی فشار روانی را تجربه میکنید، بدن شما آماده به واکنش فوری و جنگ در مقابل فشار میشود. بعضی تغییراتی که بوقوع میرسد عبارتند از:
- قلب شروع میکند به نبضان سریعتر.
- فشار خون بلند میرود.
- شخص سریعتر تنفس میکند.
- هضم آهسته میشود.
اگر فشار روانی ناگهانی و شدید باشد، شما این تغییرات را در وجود خویش احساس مینمایید. بعداً زمانی که فشار برطرف گردید، بدن شما دوباره بطرف نارمل شدن میرود. اما اگر فشار روانی شدت کمتر داشته و یا به آهستگی واقع شود، شما متوجه نمی شوید که چگونه این فشارهای روانی بدن شما را متأثر ساخته، باوجودی که علایم آن موجود است.
فشارهای روانی دوامدار میتوانند سبب علایم مشابه به علایم معمول در اضطراب (Anxiety) و افسردگی (Depression) مانند سردردی، مشکلات رودهها و بیانرژی بودن گردد. همچنان به مرور زمان فشار روانی میتواند سبب بیماریهایی مانند فشار خون بلند گردد.
موانع اجتماعی فشارهای روانی را بوجود میآورند
بسیاری موانع مانند بازدارندههای زنان دارای معلولیت از دریافت مواظبتهای صحی، سبب فشارهای روانی نیز در زندگی روزانه میشوند. از آنجائی که زنان دارای معلولیت با منابع زیاد فشار روانی مواجه میباشند، یافتن حمایت مورد نیاز برایشان از اهمیت خاص برخوردار است تا احساس قوت نموده و بر توانائیهای خویش اطمینان داشته باشند و عزت نفس خویش را حفظ نمایند.

جنسیت (Gender)
جنسیت (جندر) عبارت از طریق تعیین مفهوم مرد بودن ویا زن بودن توسط جامعه است. در جوامعی که به دختران به اندازه پسران ارزش قایل نیستند، دختران فشارهای روانی بیشتری را تجربه می نمایند. برادران شما ممکن است بیشتر تعلیم ببینند و بیشتر غذا بخورند. شما ممکن است بخاطر دختر بودن بیشتر مورد انتقاد قرار گیرید. کار سخت و دشوار شما ممکن است نادیده گرفته شود. یک دختر دارای معلولیت امکان دارد نظر به دختری که معلولیت ندارد این گونه برخوردها را بیشتر تجربه نماید. در سیر رشد خویش شما معتقد خواهید شد که شما ارزش برخورد خوب از طرف والدین و دیگر اعضای خانواده را ندارید، و یا این که لیاقت آنرا ندارید تا در زمان مریضی از مواظبتهای صحی استفاده کنید ویا این که مهارتهای خویش را ارتقا دهید. هرگاه این گونه احساس داشه باشید، ممکن است حتی فکر نمایید که اهمیت ندادن به شما در خانواده و جامعه طبیعی و درست است – درحالی که در حقیقت این نادرست و نا عادلانه میباشد.
فقر
وقتی یک خانواده فقیر باشد، برای دختران و زنان دارای معلولیت مشکلتر خواهد بود تا مهارتهای مورد نیاز وظیفوی را کسب نمایند. آنها ممکن است نتوانند وسایل کمکی شنوائی ویا عصای زیربغل را که جهت رفتن به مکتب ضرورت دارند، بدست آورند. هرگاه یک دختر یا زن دارای معلولیت این چانس را نداشته باشد تا خانواده خود را به طریقی کمک و حمایت نماید، اعضای خانواده با آنها بصورت یک بار اضافی برخورد خواهند داشت. اگر خانواده صرف مقدار کم غذا داشته باشد، آنها شاید تصمیم بگیرند که مقدار بیشتر غذا را به کسی بدهند که بیرون از منزل برای کار میرود و به تقویت خانواده کمک میکند.

گرایش یا طرز برخورد در مورد معلولیت
جوامع نیز ممکن است از زنان و دختران دارای معلولیت توقع انجام کار کمتری را در زندگی داشته باشند. زنان و دختران دارای معلولیت با داشتن این آموزش که ساحۀ امید و آروزهای شان کمتر است، تمایل پیدا مینمایند که خود را کمتر ارزش دهند. آنها اغلب اعتماد به نفس ندارند تا برای ایجاد تغییر در جامعه دادخواهی کنند.
تبعیض، فشار روانی و عزت نفس
انجمن ما در سال 1989 توسط زنان دارای معلولیت ساخته شد تا به بهبود رفاه زنان معلول کمک نماید. ما 21 عضو داریم که معلولیتهای مختلفی دارند (بینائی، شنوائی، زبانی و حرکی). ما در هرماه یک جلسه میگیریم تا در مورد مشکلات خود بحث نموده و تلاش نماییم تا راه حلهائی برای مشکلات پیدا کنیم.

- ما زن هستیم.
- ما معلولیت داریم.
- بیشتر ما فقیر هستیم.
ازدواج با ما بحیث یک همسر قابل پذیرش رد میشود و در محل کار از ما یک تصویر نادرستی وجود دارد.
دختران و زنان دارای معلولیت اغلب توانائی استفاده از امکانات تعلیم وتربیه را ندارند، حتی زمانی که مکاتب موجود است. طورمثال، حتی در مکاتب خاص برای اطفال دارای معلولیت، اکثراً پسران حق اولیت دارند.
بعید است که برای ما کدام کاری یا حرفهای آموزش داده شود. ما سوء رفتار فزیکی، روانی و جنسی را تجربه می نماییم. برعکس تمام مردان و زنانی که معلولیت ندارند، به ما ندرتاً اجازه تصمیمگیری در خانه یا جامعه داده میشود. مگر برای هریک ما در انجمن، بزرگترین مشکل، کمبود عزت نفس و احترام به خود است. جامعه به ما آموخته است که خود را ارزش ندهیم. بصورت عموم ما کسانی قلمداد شده ایم که نمیتوانیم شوهر داشته باشیم و یا طفلدار شویم و نمیتوانیم کاری به معنی واقعی آن انجام دهیم. بنا ًء ما بیارزش مطرح شده ایم. حتی اعضای خانوادۀ ما تنها زمانی ما را میخواهند که بتوانیم ارزشمندی خود را ثابت نماییم.
- خانم دورما اهنکرو - گانا
تصور (Body Image)

قضاوت جامعه ممکن است اینطور باشد که زنان معلول کم ارزشتر از سایر زنان اند، زیرا آنها مطابق با تصور جامعه از یک زن، مقبول نمیباشند. مگر زنان دارای معلولیت انواع زیاد و مختلف بدنها و سلوکها را در اطراف خویش میبینند و میتوانند این تفاوتها را بخوبی بپذیرند. آنها میتوانند بیایند و خود راببینند که زیبا هستند، خوب لباس پوشیده اند، توانا و قوی هستند، حتی با وجود موجودیت جای زخمها، تغییر شکل اعضاء، قطع بودن اعضاء، داشتن وسیله کمکی برای شنوائی، قیافه و ژست غیر معمول، داشتن چوکی چرخدار، داشتن عصای زیر بغل، چوب دست، عصا ویا امکان غش کردن (اختلاج داشتن) ویا صدور عارضههای روده و مثانه در محلات عام.
من چگونه تصویر خود را تغییر دادم

اسم من مرسل است، و من از کینیا هستم. من نابینا میباشم و تعداد زیادی اعضای خانواده و دوستانی دارم که مرا در مواظبت از کارهای روزانه کمک مینمایند. من از کمک آنها بسیار قدردانی مینمایم. مگر از این هم خسته شده ام که بر طرز لباس پوشیدن خود ویا این که کارهایم چگونه انجام شود، کنترول نداشته باشم. من احساس نمودم که همیشه بامن مثل یک طفل رفتار می شود زیرا دیده نمیشود که کسی بامن با احترام برخورد داشته باشد.
من خواستم که آزادی بیشتری احساس نمایم. بنا ًء شروع کردم به سوال کردن. وقتی کسی مرا در لباس پوشیدن کمک می نمود، میپرسیدم لباس چگونه معلوم میشود و چگونه موهای من تیار شده است. من همچنان میپرسیدم که دیگر زنان هم سن و سال من چگونه لباس میپوشند و آرایش موی شان چطور است.

بزودی متوجه شدم که کمک کنندهها بعد از لباس پوشاندن موهای مرا نیز مرتب مینمودند، بدین ترتیب آرایش طفلانه را خاتمه دادم. تعجب نیست که برخورد مردم با من احترام آمیز نیست. مگر من حالا یک خانم 25ساله شده ام، و نمیخواهم که با من مثل یک طفل برخورد شود. لذا از کمک کنندههای خود خواستم تا مرا کمک نمایند که بیاموزم تا موهای خود را خودم طوری که دیگر زنان جامعه انجام میدهند، شانه و تیار کنم. آنها هم از این درخواست من خوش شدند. آنها پیش از آن به این فکر نشده بودند. چون آنها موهای دختران خود را تیار میکردند، به من نیز همانگونه کمک می نمودند. حالا دوستانم کمک مینمایند تا مانند دیگر زنان جامعه لباس بپوشم. و دیگر افراد جامعه بامن رفتار احترام آمیز دارند.
انزوا (Isolation)
دختران معلول ممکن است از دیگر اطفال جدا رشد نموده و این چانس را نداشته باشند تا روابط دوستی ایجاد نمایند. آنها ممکن است آموزش ندیده باشند که چگونه مانند افراد بالغ در جامعه ارتباط دوستی عمیق برقرار سازند. تنها و در انزوا بودن سبب فشار های روانی میشود. داشتن دوستان و جزء جامعه بودن برای عزت نفس بهتر و اعتماد به خود با اهمیت است. یک دختر نوجوان که معلولیت داشته باشد نیز به حمایت ضرورت دارد تا در مورد تمایلات جنسی خویش اعتماد پیدا کرده و بتواند روابط شخصی و روابط جنسی نزدیک را شکل دهد.
مهارتهای وظیفوی
کمتر احتمال دارد که زنان دارای معلولیت شامل آموزشهای وظیفوی شوند تا بتوانند پول عاید کنند. درصورتی که آنها چانس کسب مهارتهای شغلی را نداشته باشند، برایشان مشکلتر خواهد بود تا برای خود و خانوادۀ خود حمایت مالی فراهم آورند.