بسیاری اطفال نابینا وقتی متوجه میشوند که نابینا هستند و نمیتوانند همه کارهای را انجام دهند که سایر اطفال انجام میدهند، احساس خشم، ناامیدی ویا اندوه خواهند داشت. اگر شما عضویت یک گروه والدین را دارید، دیگر والدین ممکن است قادر باشند تا به شما بگویند که چگونه به سوالات اطفال خود جواب میدهند. اگر پیش از پیش در این مورد صحبت نمایید کمک خواهد کرد تا بتوانید از قبل برای سوالات طفل خود آمادگی داشته باشید
یک دفعه من برای نوح گفتم که او چقدر قوی و صحتمند است. اطفال دیگر نیز مشکلاتی دارند – دوست او حاکم اغلب مریض است.
من بخاطر دارم وقتی که موسی بسیار قهر بود. از این که او نمیتوانست بایسکل براند اطفال او را اذیت میکردند. من برایش گفتم که چه کارهای را او انجام داده میتواند – و این که به گفتههای اطفال توجه نداشته باشد.
من نمیدانم چه بگویم – سلیم حالا بسیار ناراحت است از این که میداند اطفال دیگر دیده می توانند.
فکر میکنم هرچه را تصمیم میگیرید که بگویید، اگر از صمیم قلب بگویید او را تسلی میدهد.
کمال جان، وقتی یک طفل کوچک بودی، بسیار مریض شدی و بعد از آن بخوبی دیده نتوانستی.
یک طفل نابینا ممکن است احساسات خود را با پافشاری بر این که او میخواهد ببیند، ویا با اصرار بر این که وقتی بزرگتر شود خواهد توانست که ببیند، ابراز نماید. ممکن است از شما سوال کند که چرا نابینا است.
عیسی جان، من افتخار میکنم که تو این همه کارها را انجام داده میتوانی. من ترا همینطور که هستی دوست دارم.
ممکن است طفل شما زود قهر شود و قهر خود را با سلوک خود و طرز برخورد خود با اعضای خانواده، نشان دهد.
وقتی که شما به سوالات طفل خود جواب میدهید، او را همیشه اطمینان دهید و در مورد تمام کارهای که انجام داده میتواند او را تحسین کنید. اگر او بداند که از او مواظبت میشود و احساساتش درک میگردد، قبول نابینائی برایش آسانتر خواهد شد.
میدانم که ناراحت هستی، زیرا میخواهی که مانند کامران میوه ها را ببینی.
وقتی طفل شما در مورد این احساسات صحبت میکند، برایش بگویید که میدانید او ناراحت است. اجازه دهید بداند که شما به طرز احساس وی توجه دارید.